مصاحبه تفصیلی آفتاب یزد با محمد لسانی در موضوع وضعیت ژورنالیسم
ستاد مقابله با نابودی روزنامه نگاری تشکیل شود!
محمد لسانی کارشناس رسانه در گفت و گویی تحلیلی ـ تفصیلی با آفتاب یزد ضمن حق دادن به نمایندگانی که برای نخستین بار، ردای نمایندگی مجلس پوشیده اند و تن به مصاحبههای چالشی نمیدهند، خاطر نشان کرد: «رسانه با دو دسته مسئول و یا مشخصاً نماینده ی مجلس طرف است، نخست نماینده ای که عطش رسانه ای شدن و نشان داده شدن دارد و نماینده ای که در نخستین مواجهه ی رسانه ای، با شماتت همکارانِ مجلس نشین خود مواجه میشود.» محمد لسانی ادامه میدهد: « یک خبرنگار کاربلد، باید با این پدیده، حرفه ای و منصفانه برخورد کند. گویی میخواهد راه و رسم ورود به رسانه را تدریس کند اما وقتی پای چالش آفرینی و تیتر به میان میآید باید منتظر همین دست امتناعها و رویگردانیها نیز بود چون یک نماینده ی تازه کار ـ با تاکید بر این که شاید بیشتر از 80 درصد نمایندگان مجلس فعلی برای نخستین بار پای در چنین جایگاهی میگذارند! ـ قطعاً مراقب است تا در چنبره ی دردسرآفرین زیرکیهای یک خبرنگار حرفه ای گرفتار نیاید و این به تقابلی دو سویه تبدیل میشود؛ خبرنگاری که به دنبال منابع دستِ اول کسب خبر است و منابع دست اول خبری که نمیخواهند بر سری که درد نمیکند دستمال ببندند. اسمش را محافظه کاری بگذاریم یا فرار از پاسخگویی چندان تفاوتی نمیکند زیرا این خبرنگار است که به منظور و مقصودی که باید؛ دست پیدا نمیکند!»
> عطش مصاحبه
به گزارش روز نو :محمدلسانی میگوید:« من احساس میکنم نه تنها با فرار و گریز از مصاحبه و پاسخگویی که با عطش مصاحبه رودررو هستیم زیرا نمایندگان جدید چون تریبون به دست آورده اند برای بیان اعتقادات و مواضع، اصرار و عجله نیز دارند منتها اعلام مواضعی که بیشتر از آن که موضع باشد بیان نظراتی است که محفلی و شخصی است و اساساً جای طرح آن در رسانه نیست.»
> هوشمندی تلفنهای همراه و کروناویروس!
لسانی در کنار این عطش رسانه ای به یک موضوع مهم دیگر نیز اشاره کرده، میگوید: « در مجلس جدید آن چه مصاحبه و پاسخگویی را سخت میکند، حساسیت است، حساسیتی که دست بر قضا بالا است!» این کارشناس سواد رسانه ای معتقد است دو دلیل برای این حساسیت وجود دارد: «نخست فراگیری و در دسترس بودن صد در صدی گوشیهای هوشمند است که الان دیگر هر فرد یک گوشی هوشمند دارد و دوم عصر کرونا است که مصرف رسانه ای را دو چندان کرده است.» این مدرس رسانه ای به رویکرد نماینده در قابل رسانه و خبرنگار میگوید:« وقتی مجموعه ای از این عوامل را در کنار هم قرار دهیم خواهیم دید وقتی نماینده ای که دچار عطش مصاحبه است در اتخاذ مواضعی که اخلاقی نیست یا شخصی است یا ربطی به مجلس نداشته باشد دچار نوعی قضاوت و تنش دورنی با همکاران و شاکله ی مجلس میشود که از این جا به بعد و برای فرار از حواشی، ترجیح آن است که مصاحبه انجام نشود یا کمتر مصاحبه کنند.»
> عطش مصاحبه و فقدان سواد رسانه ای!
محمد لسانی معتقد است:«از جمع عطش مصاحبه و عدم وجود سواد رسانهای، چیزی جز حاشیه حاصل نمیشود فلذا آن عطش به ناچار دچار سردی و سرکوب میشود که آن دسته از تردیدها و ابهامهایی که در موضوع مطرح شده نیز به خوبی هویدا است، ماحصل همین تقابل عطش و فقدان سواد رسانه ای منتهی شده به حاشیه است.»
لسانی در تکمیل بخش اول سخنان خود میگوید:« از دریچه و نگاه دوم، من نیز با شما موافقم اما این موافقت را باید بررسی و تحلیل کرد.»
وی ادامه میدهد:« از آن جایی که جایگاه نمایندگیِ مجلس سیاسی است، یا دقیق تر بگویم؛ سیاستی است یعنی جایگاهی برای قانونگذاری اما عبور کرده از مجرای سیاست است پس لابد میداند خبرنگاری که اقدام به مصاحبه با یک نماینده ی مجلس میکند از دریچه ای به این مصاحبه مینگرد که کاملاً سیاسی است یا در نهایت از آن چه بین آنها در قالب یک گفت و شنود میگذرد برداشتی سیاسی صورت خواهد پذیرفت.» لسانی ادامه میدهد:«این از هوشمندی یک نماینده است که تن به هر مصاحبه ای با هر رسانه ای ندهد زیرا مدیریت میدان مصاحبه در نهایت در اختیار او نیست زیرا ممکن است در تور نامرئی خبرنگاری گرفتار آید که ریل گذاری شده، مسیر مصاحبه را به جهتی رهنمون سازد که ماحصل آن چه منتشر میشود در تقابل با آراء و اندیشههای سیاسی مصاحبه شونده باشد پس چاره آن است که بیرون از دایره ی عطشی که وجود دارد لااقل با هر رسانه و خبرنگاری تن به گفت و گو ندهد و ترجیحاً در فضای شخصی خودش، در کانالِ خودش و صفحه ی اینستاگرامیخودش ابراز عقیده کند تا اینگونه دچار مهندسی اندیشه و تفکر سیاسی نشود!»
> فرار از زیرکیهای خبرنگارانه منطقی است!؟
محمد لسانی در توضیحی تکمیلی تر میگوید:«فارغ از این که خبرنگار مورد اشاره وابسته به چه جناح سیاسی باشد در نهایت سرشار از زیرکیهایی است که فرار از آن توسط آن نماینده یا مسئولی که میداند نمیتواند عرصه ی گفت و گو را مدیریت و تصاحب کند، نه تنها بد نیست که منطقی است!» این پژوهشگر رسانه در جمله ای معترضه میگوید:«البته اینها بیان علت است و اساساً مورد تایید من نیست که چون نمیدانیم شانه خالی کنیم و یا چون میخواهیم آسوده باشیم تن به مصاحبه ندهیم! برعکس، من معتقدم باید آن نماینده و مقام مسئول در همین مسیر ضمن آموختن سواد رسانه ای، آن قدر صیقل بخورد که به آسانی دچار زیرکیهای مورد بحث نشود تا نخواهد صورت مسئله یعنی مصاحبهکردن را بی خیال شود و پاک کند.» لسانی البته اضافه بر توضیحات قبلی میگوید:« اندکی نیز باید منصفانه نگریست زیرا در مجلسی که هشتاد درصد یا اندکی بیشتر از این عدد تازه وارد هستند نباید انتظار داشت ناگهان در همان مسیری قرار گیرند که نمایندگانی با تجربیات هشت ساله قرار داشته اند!»
> کارکردگرایی ژورنالیسم و توجه به مسئولیت اجتماعی در رسانه
اندکی مصداقی تر به موضوع نگاه میکنیم. مصداقی از این جهت که چرا باید یک نماینده ی اصولگرا، صرفاً با رسانههای شناسنامه دار فقط اصولگرا مصاحبه کند یا چگونه است که یک نماینده ی وابسته به یک جناح سیاسی، ترجیح میدهد مورد خطاب رسانه ی در تقابل با آراء و اندیشههای سیاسی خود و یا حتی رسانههای تا حدودی مستقل قرار نگیرد؟ محمد لسانی به این موضوع از سه زاویه مینگرد یعنی سوال یا دغدغه ما را از سه زاویه مورد بحث و بررسی قرار میدهد تا تمامیابعاد آن بیان شده باشد:
> نخست: مسئولیت اجتماعی در رسانه
لسانی خاطر نشان میکند:« دیدگاه نخست باز میگردد به مسئولیت اجتماعی در رسانه یا در نگاهی کلان تر، کارکردگرایی ژورنالیسم یعنی خبرنگاری که صرفاً به دنبال داغی یک خبر یا داغی یک مصاحبه نیست بلکه به دنبال حل مسئله است.» محمدلسانی توضیح میدهد: « همواره حل مسئله با گفتن نیست! اصلاً باید آموخت که برخی از راه حلها در همان سیاست پنهان شکل میگیرد. ساده تر با نگفتن و مصاحبه نکردن!»
> دوم: تقابل با کانالیزه کردن گفتمان
این کارشناس رسانه در تشریح دیدگاه دوم میگوید:« هر نماینده برای سنجیده شدن باید دچار سنگ محکی به نام چالش پذیری شود که این چالش پذیری حال دو مسئله است:«عمق نگاه و قدرت استدلال»، «عمق شخصیت». پس اگر از این منظر بنگریم، یک نماینده حق ندارد صرفاً با رسانه ی همفکر با خودش مصاحبه کند یا حداقل این که من نمیپسندم که هر نماینده برای مصاحبه تنها به رسانه ای روی خوش نشان دهد که مبلغ افکار و اندیشههای او و طیف همفکر او است.» لسانی میافزاید:« چنین برخوردی یعنی کانالیزه کردن گفتمان که شدیداً با آن مشکل دارم زیرا بسیاری از مسائل در تضارب آراء و اندیشهها به دست میآید حتی اگر در کوتاه مدت آن نماینده یا آن مقام مسئول مورد مصاحبه تحت فشار قرار گیرد اما خوبیهایی که این برخورد چالشی دارد مثل عیان شدن تکه ای از کوه یخ است که کمک میکند بقیه به دنبال کشف باقی ماجرا بروند و موضوع مورد مناقشه به یک حل مسئله ای گاه عمیق منتهی شود.»
> سوم: محیط تحمیل شده بر متن
این مدرس سواد رسانه در ادامه ی دیدگاهها و از زاویه سوم به محیط تحمیل شده بر متن رسیده با اشاره به عصر کرونا که «عصر اشباع خبر» است میگوید:« بگذریم از سفرههای مردم که خالی تر از خالی است! اما سفره ی رسانه از آن جایی که سرریز و لبریز است دچار«اُوردُز» شده است و این یک خطر و آسیب به دنبال دارد زیرا چیزی به سفره رسانه وارد میشود که دچار نگاهی«زرد» شده باشد یعنی تیتری که در میان این همه خبر بتواند بی هیچ منطقی همه ی نگاهها را معطوف به خود کند. این همانی است که در روزنامه نگاری به «روزنامهنگاری غوغاسالار» معروف شده است؛ روزنامه نگاری هیجان زدگی است احساساتی و این درست همان نقطه ای است که فضای مجازی توانسته گوی رقابت را از رسانههای مکتوب برباید.»
> عاقبت ما روزنامه نگاران رسانههای مکتوب؟!
و در نهایت میرسیم به یک موضوع یا چالش عمیق؛ بر سر ما روزنامهنگاران رسانههای مکتوب چه خواهد آمد؟ روزگار پیش روی ما روزنامهنگارانی که همچنان در فضای کاغذ و چاپ نفس میکشیم چه رنگی است؛ سیاه؟ زرد؟ خاکستری؟… از این جا به بعد همان چالشی است که ما روزنامه نگاران رسانههای مکتوب را به سمت و سوی افسردگی و پذیرش رسیدن به انتهای خط پیش میبرد. فراز پایانی گفت و شنود آفتاب یزد و محمد لسانی، بیشتر به کنکاشی در آینده و فردای ناموزون روزنامه نگاران رسانههای مکتوب مربوط است. محمد لسانی در آغاز یادآوری میکند:«روزگاری که شما به عنوان یک روزنامه نگار رسانههای مکتوب دچار آن شده اید که پیشتر تلویزیون نیز در مواجهه با اینترنت تجربه کرده است.» وی ادامه میدهد:« آن چه از آن دوران تلخ! میتواند شیرین باشد این که آنها یادگرفتند چگونه میتوانند بمانند یعنی رسانههای قدیمیدر یک تلاش قابل تامل و تقدیر توانستند در مواجهه با رسانههای جدید و «نو»تر، بمانند. با این توضیح که رسانههای قدیمیما شبیه روزنامه در مقایسه با بیرون از فضای ایران بسیار ضعیف تر هستند زیرا روزنامههای بین المللی همین الان نیز با دو «ورژن»ِ چاپی و برخط منتشر میشوند.» لسانی خاطر نشان میکند:«در این که زیر ساخت ضعیف رسانه دارد ما را به سمت و سوی نابودی پیش میبرد و در این ضعیف بودن زیرساخت، همه از وزارت ارشاد گرفته تا شورای عالی فضای مجازی دخیل هستند و باید پاسخگو باشند هیچ شکی وجود ندارد. این از جنبه زیرساختی بود که رسانه در حال ورود به یک زیست گلخانه ای است اما همه ی مسئله در زیرساختها خلاصه نمیشود و دایره و زمین بازیِ دیگری نیز دارد که جنبه ی میدانیِ روزنامه نگاری است.»
> فاقد سازمانهای رسانه ای پویا هستیم!
محمد لسانی معتقد است:« در چنین فضای پر چالش و پرتنشی، ما باید دارای سازمانهای رسانه ای پویا باشیم که صد البته و متاسفانه فاقد آن هستیم و اما سازمانهای رسانه ای پویا یعنی سازمانهایی به شدت پویا و مقاوم در برابر این تکانهها ـ اعم از اقتصادی، انسانی و اندیشه ای ـ و تغییرات که بتواند در مواجهه، قدرت و بودنِ خود را به فضا و محیطی که زیستِ او را تهدید میکند، تحمیل نماید.» لسانی شاهد مثال را ساده اما دور از محیط رسانه انتخاب میکند: «شما به بازار کرونا زده ی امروز نگاه کنید، یک لباس فروشی سه پیج اینستاگرامیدارد! برای چه؟ برای این که از تغییرات ایجاد شده عقب نماند حال یک سازمان رسانه ای را در نظر بگیرید؛ سازمانی که ساختارگراتر، نخبه گراتر و کارکردگراتر است این در حد یک دهنه مغازه ی لباس فروشی نیز نمیتواند خود را مدیریت و حفظ کند. اینجا است که باید پذیرفت بیشتر از آن که راهبران رسانهها و مدیران بنگاههای مطبوعاتی، کنشگر میدان رسانه باشند ثبات گرا و محافظهکار هستند.»
> نگران باشیم یا نباشیم؟!
محمد لسانی در گفتاری صادقانه اما تلخ میگوید:« متاسفانه! افقی برای روزنامه نگاری مکتوب برای دوسال آینده در کشور نمیبینم یعنی اگر تصمیم فوری اتخاذ نشود مثل همانی که برای کرونا تشکیل میشود، واضح تر بگویم اگر ستاد مقابله با نابودی روزنامه نگاریِ رسانههای مکتوب تشکیل نشود چه بسا این افق دو ساله، کوتاه تر نیز بشود.» لسانی در پایان میگوید:« دوران دایناسورهای رسانه ای به پایان رسیده است پس باید برای فضای جدید چاره ای اندیشید.»
نیاز جامعه ی امروز، روزنامه نگاری پژوهش محور است
این کارشناس رسانه میگوید:« ما باید کم کم به دوران «روزنامه نگاری چهره محور» واردشویم یعنی باید چهرهها آن قدر خود را تجهیز کنند که بسیاری از حفرهها و سیاه چالههای موجود را پوشش دهند.»
لسانی معتقد است نیاز امروز جامعه ی رسانه، روزنامه نگار پژوهشمحور است آن هم روزنامه نگار پژوهش محوری که بدون ورود به حوزههای امنیتی و دردسر دار و دردسر آفرین، آن روی سکه روزنامهنگاری را به نمایش گذارد که اگر جز این باشد باید منتظر پایان دوران روزنامهنگاری در رسانههای مکتوب به شکلی که در ذهن داشتهایم باشیم.»
استان زنجان انتخابات ایرنا بسیج دانشجویی بسیج هنرمندان تیک تاک جام جم جبهه مقاومت جریان شناسی جنگ جهانی رسانه ای جنگ روایت ها جنگ شناختی جهاد تبیین خبر جعلی خبرگزاری دانشجو خبرگزاری صداوسیما خبرگزاری مهر دانشگاه امام صادق رسانه روابط عمومی سراج سلبریتی سندروم های فضای مجازی سواد رسانه سواد رسانه ای شارلی ابدو شبکه های اجتماعی صفحه اختصاصی طوفان الاقصی غزه فضای مجازی فلسطین فکت چک قدس آنلاین محمد لسانی نسل زد نمایشگاه رسانههای ایران همشهری هوش مصنوعی والدین و حضور فرزندان در شبکه های اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات ژورنالیسم کارگاه سواد رسانه کارگاه سواد رسانه ای کانون پرورش فکری
مطالب زیر را حتما بخوانید
-
نظام فضای مجازی : راهبردنگاری و قانونمداری | یادداشت محمد لسانی در فارس نیوز
10 بازدید
-
اقتصاد توجه مبنای فهم رفتار زیگزاگی و حاشیه سازی سلبریتی ها
7 بازدید
-
مصاحبه روزنامه کیهان با محمد لسانی در مورد بایسته های فضای مجازی
10 بازدید
-
یادداشت محمد لسانی در روزنامه ایران | تلویزیون تعاملی؛ تعلل ها و خسارت ها
12 بازدید
-
محمد لسانی در سرمقاله روزنامه همشهری نوشت: نیاز به نظام برای فضای مجازی
11 بازدید
-
کشورها و حکمرانی در فضای مجازی | مصاحبه با باشگاه خبرنگاران جوان
7 بازدید