ایرنا – پایگاه شخصی محمد لسانی https://mlesani.ir | مشاور رسانه و مروج سواد رسانه Sun, 30 Jun 2024 15:20:37 +0000 fa-IR hourly 1 https://wordpress.org/?v=6.6.1 https://mlesani.ir/wp-content/uploads/2021/05/lesani.ir_-100x100.png ایرنا – پایگاه شخصی محمد لسانی https://mlesani.ir 32 32 پنج چالش راستی‌آزمایی در عصر پساحقیقت https://mlesani.ir/11554/%d9%be%d9%86%d8%ac-%da%86%d8%a7%d9%84%d8%b4-%d8%b1%d8%a7%d8%b3%d8%aa%db%8c%d8%a2%d8%b2%d9%85%d8%a7%db%8c%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%b9%d8%b5%d8%b1-%d9%be%d8%b3%d8%a7%d8%ad%d9%82%db%8c%d9%82%d8%aa/ Sat, 24 Feb 2024 19:32:07 +0000 https://mlesani.ir/?p=11554

«محمد لسانی» با حضور در غرفه ایرنا در نمایشگاه 24ام رسانه‌های ایران و شرکت در نشست تخصصی پژوهش ایرنا در گفت‌وگو با پژوهشگر ایرنا در مورد ضرورت‌ها و چالش‌های راستی آزمایی در رسانه‌ها» گفت: راستی آزمایی با توجه به ضرورت‌های کارکردی اکنون در رسانه‌های مختلف در سراسر جهان به یک ژانر کارکردی تبدیل شده است.

موضوعات دیگری که وی دراین زمینه مطرح کرد؛ شامل مواردی است که در ادامه ارائه می‌شود:

در نگاه جهانی، مجموعه ای به نام Duke Reporters’ Lab فعال است که مجموعه‌های راستی آزمای جهان را چک می‌کند. این مجموعه، سال ۲۰۱۵ حدود ۱۰۰ پروژه راستی آزمایی را در ۳۰ کشور جهان شناسایی کرده بود، اما امروز در بیش از ۵۰ کشور جهان، بیش از ۴۰۰ پروژه راستی آزمایی داریم.

این آمار جهانی می‌گوید این مساله به یک ژانر در رسانه‌های جهان تبدیل شده است، از جمله در مقطع انتخابات‌ها. در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا، ۶ خبرگزاری راستی آزمایی ادعاها و وعده‌های کاندیداها را بر عهده گرفتند. این یک موج جهانی است که از ۲۰۱۶ برخاسته و به اینجا رسیده است.

در داخل کشور، قدیمی‌ترین سرویس شایعات یا Rumors است که در برخی خبرگزاری‌ها با عنوان شبهه و شایعه مطرح می‌شود و نگاهشان اخبار جعلی با رویکرد دیجیتال نیست.

چالش‌های راستی‌آزمایی

اولین چالش راستی آزمایی در داخل کشور، چالش مفهومی است، به طور مثال خبر جعلی با شایعه تفاوت دارد. شایعه معمولا شفاهی و از اقشار متوسط جامعه ایجاد می‌شود. اما خبر جعلی حرفه‌ای‌تر است و توسط گروه‌های قدرت یا سیاستمداران در سخنرانی‌هایشان تولید و مطرح می‌شود.
خبر جعلی عامدانه تولید می‌شود و در تمام جهان، سلبریتی‌ها بلندگوی خبر جعلی هستند. در ایران هنوز مفهوم خبر جعلی به درستی شناخته نشده و در سرویس‌های شبهه و شایعه به آن پرداخته می‌شود.

چالش دوم چالش ابزار است. امروز در برخی نقاط جهان ابزارها و نرم افزارهایی برای درستی سنجی هست که انسان را متعجب می‌کند. به طور مثال خبرگزاری فرانسه ادعای بروز اتفاقی در یک کشور را راستی آزمایی کرده بود؛ به این ترتیب که در ویدئو دو ماشین رد شدند و گفته بودند ما بانک پلاک‌های خودروهای جهان را داریم. این پلاکها مربوط به آن کشور نیست، پس ادعا مردود است.

در یکی از صحت سنجی‌ها بانک عوارض زمین را در گوگل ارث داشتند و نرم افزار، موقعیت جغرافیایی ویدئو را بیان کرده بود. بانک‌های تشخیص چهره که می‌توان از ویدئوی فرد، اکانت او را در اینستاگرام و دیگر شبکه‌های اجتماعی پیدا کرد. این چالش ابزار و نرم افزارها و بانکهای داده، نیاز به سرمایه گذاری حاکمیتی دارد.

 

در نگاه جهانی، مجموعه ای به نام Duke Reporters’ Lab فعال است که مجموعه‌های راستی آزمای جهان را چک می‌کند. این مجموعه، سال ۲۰۱۵ حدود ۱۰۰ پروژه راستی آزمایی را در ۳۰ کشور جهان شناسایی کرده بود، اما امروز در بیش از ۵۰ کشور جهان، بیش از ۴۰۰ پروژه راستی آزمایی داریم.

این آمار جهانی می‌گوید این مساله به یک ژانر در رسانه‌های جهان تبدیل شده است، از جمله در مقطع انتخابات‌ها. در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا، ۶ خبرگزاری راستی آزمایی ادعاها و وعده‌های کاندیداها را بر عهده گرفتند. این یک موج جهانی است که از ۲۰۱۶ برخاسته و به اینجا رسیده است.

در داخل کشور، قدیمی‌ترین سرویس شایعات یا Rumors است که در برخی خبرگزاری‌ها با عنوان شبهه و شایعه مطرح می‌شود و نگاهشان اخبار جعلی با رویکرد دیجیتال نیست.

چالش‌های راستی‌آزمایی

اولین چالش راستی آزمایی در داخل کشور، چالش مفهومی است، به طور مثال خبر جعلی با شایعه تفاوت دارد. شایعه معمولا شفاهی و از اقشار متوسط جامعه ایجاد می‌شود. اما خبر جعلی حرفه‌ای‌تر است و توسط گروه‌های قدرت یا سیاستمداران در سخنرانی‌هایشان تولید و مطرح می‌شود.
خبر جعلی عامدانه تولید می‌شود و در تمام جهان، سلبریتی‌ها بلندگوی خبر جعلی هستند. در ایران هنوز مفهوم خبر جعلی به درستی شناخته نشده و در سرویس‌های شبهه و شایعه به آن پرداخته می‌شود.

چالش دوم چالش ابزار است. امروز در برخی نقاط جهان ابزارها و نرم افزارهایی برای درستی سنجی هست که انسان را متعجب می‌کند. به طور مثال خبرگزاری فرانسه ادعای بروز اتفاقی در یک کشور را راستی آزمایی کرده بود؛ به این ترتیب که در ویدئو دو ماشین رد شدند و گفته بودند ما بانک پلاک‌های خودروهای جهان را داریم. این پلاکها مربوط به آن کشور نیست، پس ادعا مردود است.

راستی‌آزمایی را باید به رسانه‌های مستقل واگذار کرد

لی مک تایر: در عصر پساحقیقت فرسایش اعتبار شکل می‌گیرد، به خاطر گوشی‌های تلفن همراه که زمینه مردمی دارند و عصر بدبینی به مسئول و سازمان هست

از سوی دیگر مسئولان هم سعی می‌کنند، ژست مردمی بگیرند و حرف‌های مردمی بزنند و حتی فریب احساسی بدهند. برای همین در این دوره نیاز به برندهای پوششی داریم، یعنی برند مستقلی که به ظاهر مردمی، اما تحت حمایت بخشهای دولتی باشد. مثلا ایرنا در یک صندوق یا انجمن سرمایه گذاری می‌کند و در این موسسه فکت چک را انجام می‌دهید.

در شرایط کنونی خیلی اشتباه است که خبرگزاری‌ها و پایگاه‌های حاکمیتی و حاکمیت بگویند این طور هست یا این طور نیست! خب یک طرف ماجرا خود حاکمیت است. در عصر فرسایش اعتبار طرفیت داریم و وقتی حاکمیت یک طرف ماجرا باشد و بخواهد قضاوت کند، چرا مردم این قضاوت را قبول کنند؟

 

در دوره فعلی خیلی اشتباه است که خبرگزاری‌ها و پایگاه‌های حاکمیتی و حاکمیت بگویند این طور هست یا این طور نیست! خب یک طرف ماجرا خود حاکمیت است. در عصر فرسایش اعتبار طرفیت داریم و وقتی حاکمیت یک طرف ماجرا باشد و بخواهد قضاوت کند، چرا مردم این قضاوت را قبول کنند؟ رهبرمعظم انقلاب چند سال قبل گفتند ایران اقتصاد هجدهم دنیاست. ما این را بررسی کرده بودیم و می‌دانستیم این درست است، اما مربوط به سالیان قبل است. تلاش کردیم از طرق غیررسانه ای بگوییم این طور نیست. اما خبرگزاری‌های رسمی و صداوسیما برنامه‌هایی ساختند تا اثبات کنند این آمار درست است. مقام معظم رهبری در نوبت بعد متواضعانه بیان کردند که به من گفته اند این آمار نادرست است و از کسانی که گفته اند، ممنونم و عذرخواهی و تشکر می‌کنم. با وجود این رویکرد رهبری، برخی تصور می‌کنند هر چه مقامات مسئول گفتند، ما باید به سمت اثبات آنها برویم. در حالیکه این طور نیست.

آرایش ما، مناسب برقراری ارتباط با افکار عمومی نیست و سازمان‌ها می‌خواهند همه چیز را از آن خودشان کنند؛ شبیه کلاغی که انواع زیورآلات را به خود چسبانده و همین باعث شده دیگر نتواند پرواز کند.

راهکار شما این است که رسانه رسمی به جای ورود به راستی آزمایی، به حمایت از مجموعه‌های رسانه‌ای مستقل و مردمی بپردازد تا آنها در پوشش رسانه مستقل عمل کنند. آیا همین رویه خلاف حقیقت گویی نیست؟

پروژه‌های راستی آزمایی در دنیا نوعا با حمایت حاکمیت است. یعنی شفاف گفته می‌شود یک بنیاد رسانه‌ای و یک مجموعه دانشگاهی در کنار اسپانسر، مثلثی ساخته و بستر رویش یک مجموعه مستقل راستی آزما را شکل می‌دهند. یعنی هویت متزلزل ندارد و مردم هم می‌توانند به محتوای آنها واکنش دهند و در نشست‌های مختلف درباره محتوای تولیدشده آنها نظر دهند. یعنی باید زمینه گردش آزاد اطلاعات را فراهم کنیم تا روایت غالب از درون ظرف مردمی بیان شود؛ نه فرمایشی و از بالا و با منابع پنهان.

]]>
عبرت‌های هالیوودی برای مواجهه با رسانه‌های فارسی‌زبان بیگانه https://mlesani.ir/7676/%d8%b9%d8%a8%d8%b1%d8%aa%d9%87%d8%a7%db%8c-%d9%87%d8%a7%d9%84%db%8c%d9%88%d9%88%d8%af%db%8c-%d8%a8%d8%b1%d8%a7%db%8c-%d9%85%d9%88%d8%a7%d8%ac%d9%87%d9%87-%d8%a8%d8%a7-%d8%b1%d8%b3%d8%a7%d9%86/ Fri, 14 Apr 2023 21:44:14 +0000 https://mlesani.ir/?p=7676

تصویرسازی و انگاره‌سازی هالیوودی سال‌ها پیش در راستای «رویای آمریکایی» منجر به ایجاد سرمایه‌ای چشمگیر برای این کشور شد حال آن که در مهد روزنامه‌نگاری و فعالیت‌های رسانه‌ای، روزنامه‌نگاری زرد و هیجان‌طلب سرمایه‌های معنوی ما را نشانه رفته است.

رسانه‌ها در عمل محل تلاقی نیازهای خبری مردم با تزریق آگاهی‌اند اما آنچه در بسیاری از فارسی‌زبان‌های خارجی می‌گذرد برش احساسی به اتفاقات خبری است که از زاویه آن به روایت‌سازی می‌پردازند.

انتخاب برش احساسی اصولا با کار خبری و الگوی روزنامه‌نگاری عینی تطابق ندارد بلکه ناشی از ژورنالیسم هیجان‌طلب و زرد است. به عبارتی این رسانه‌ها که در مهد آموزش روزنامه‌نگاری و رسانه به سر می‌برند از استانداردهای خبری عدول کرده و در دام روزنامه نگاری احساسی و زرد (yellow journalism) افتاده‌اند.

در فرایند کار این رسانه‌ها اصولا انتقال آگاهی مهم نیست بلکه انتقال حس مهم است. باید حس تنفر و واگرایی از حاکمیت تقویت شود. نفرت‌پراکنی در دال مرکزی کار آن‌ها قرار می‌گیرد. قبلا سعی می‌شد در انتهای خبر به صورت غیرمستقیم، درج دستگیره احساسی و عاطفی صورت گیرد که به صورت ظریف بر افکار عمومی تاثیرگذار باشد اما در رویکرد جدید این شبکه‌ها می بینیم که خیلی رک، برجسته و جهت‌دار به درج احساسات از صدر تا ذیل مطلب می‌پردازند. استفاده از صفت، درج گفته‌های کوچه‌بازاری در تیتر، بریده‌نویسی، لعن و نفرین، استدلال بدون فکت و ارجاع، دست‌کاری (manipulation) و تحریف همگی از شیوه‌های اصلی است که روزنامه‌نگاری هیجان‌طلب و احساسی از آن استفاده می‌کند.

درباره زاویه دید هم باید گفت، واقعیت (fact) از نظر و عقیده (opinion) جدا است. هر نظری از یک زاویه شکل گرفته است. از ساده‌ترین تا پیچیده‌ترین رخدادهای جهان را می‌توان از زوایای گوناگون روایت کرد.

رسانه‌های فارسی‌زبان بیگانه برای از میان برداشتن امید، اصول بدیهی روزنامه‌نگاری را زیر پا می‌گذارند. دستور کار آن‌ها این است که حس تنفر و واگرایی از حاکمیت تقویت شود پس نفرت‌پراکنی در دال مرکزی کار آن‌ها قرار می‌گیرد.

به عنوان مثال در جریان ماجرای یازده سپتامبر آن چه به چشم می‌آید گسترش اسلام به افزایش تروریسم منجر شده، افراطیون اسلامگرا (و نه اصل دین اسلام) در گروه القاعده باعث بانی آن بوده‌اند، حکومت آمریکا و سرویس‌های شانزده‌گانه امنیتی در آن نقش داشته‌اند یا ایفای نقش صهیونیست‌های افراطی در برنامه‌ریزی و اطلاع از این حادثه همگی جزو زوایای معطوف به اتفاق است.

در این میان این پرسش مطرح است که آیا یک رسانه خبری باید خبر بدهد یا نظر بدهد؟ اگر وارد نظر بشود یک زاویه را برجسته می‌کند. معمولا شبکه‌ها خبر را می‌گویند و در بخش تفسیر سعی می‌کنند دو یا چند زاویه را انتخاب و یک تنوع شناختی نسبت به اتفاق ایجاد کنند. اما جایگزین کردن نظر با خبر در شبکه‌های خبری یک بدعت خطرناک است که متاسفانه عادی‌سازی شده و باید این شیوه را رسوا و افشا کرد.

جستجوگری و تحقیق برای به دست آوردن تایید برای یک خبر غیررسمی جزو اصول اولیه خبری است حال آن که این شبکه‌ها صرفا به نقل خبر (نه تولید خبر) و به قولی یک کلاغ چهل کلاغ بسنده کرده‌اند.

حال با این توصیف از نحوه عمل بسیاری از رسانه‌های فارسی‌زبان بیگانه باید گفت امید، موتور محرک فرد و جامعه است. اصولا پویایی از امید است و اگر پمپاژ اخبار سیاه متوقف نشود، جامعه از هم پاشیده و از هم‌گسیخته می‌شود.

این مساله فقط برای کشور ما نیست. در کشوری مانند ایالات متحده برای ایجاد حس ابرقدرتی و دمیدن در امید اجتماعی از «انگاره‌سازی»های زیادی بهره جسته‌اند. مثلا American dream یا رویای آمریکایی را جاانداخته‌اند. اعتقاد به رویای آمریکایی با سرخوردگی ملی رابطه معکوس دارد. آن‌ها از سال ۱۹۳۱ این مفهوم را به کار بردند تا همگان را برای فردای خوب آمریکا بسیج کنند؛ یعنی «مفهوم‌سازی» مقدم بر «کنش‌سازی» است. این مفاهیم را با حس و هیجان در هم آمیختند و ماشین پروپاگاندای هالیوود و رسانه‌ها برای آن بسیج شدند. (۱)

با این حال، نخبگان نقش اصلی را در امیدآفرینی دارند حتی پیش‌تر و بیش‌تر از رسانه‌ها . وقتی نخبه‌ای که فهیم و روشنگر است و جایگاه خود را به خوبی می‌شناسد، محل رجوع مردم و جامعه باشد کارها به سامان است. مشکل اینجا است که نخبه‌ها در حاشیه و سلبریتی‌های هویت‌گریز و ملیت‌ستیز در مرکز توجه قرار گرفته‌اند. در همین مثال رویای آمریکایی که تم آن حتی قبل از ۱۹۳۱ وجود داشته است، نویسندگان ادبیات به آن متعهد بودند مثلا مارک تواین در ماجراهای هاکلبری فین. آثار جان اشتاین‌بک و آرتور میلر هم پر است از این استریوتایپ و کلیشه سازی ذهنی. کتابی هم هست از یکی از استادان دانشگاه‌های آمریکا که به چهار وعده‌ای که ذیل رویای آمریکایی داده شده پرداخته و نشان می‌دهد مفصل بندی آن چیست: رویای فراوانی (Dream of Abundance)، رویای دموکراسی کالاها (Dream of a Democracy of Goods)، رویای آزادی انتخاب (Dream of Freedom of Choice)، رویای تازگی (Dream of Novelty) (۲)

در کشوری مانند ایالات متحده برای ایجاد حس ابرقدرتی و دمیدن در امید اجتماعی از انگاره‌سازی‌های زیادی بهره جسته‌اند. این مفاهیم را با حس و هیجان در هم آمیختند و ماشین پروپاگاندای هالیوود و رسانه‌ها برای آن بسیج شدند.

این نحوه تصویرسازی و انگاره‌سازی باعث شده که این رویاها عملا به سرمایه معنوی تبدیل شود و هم در داخل خاک ایالات متحده هم در خارج از آن بسیج‌کنندگی داشته باشد. مثلا نظرسنجی که دو سه سال پیش در خاک آمریکا انجام شد نشان داد بیش از نیمی (۵۴٪) از بزرگسالان آمریکایی فکر می‌کنند رویای آمریکایی برای آن‌ها قابل دستیابی است. حدود سه نفر از هر ۱۰ نفر (۲۸٪) معتقدند که این رویا شخصا برای آنها دست‌نیافتنی است، در حالی که ۹ درصد ایده رویای آمریکایی را به طور کامل رد می کنند.؛ این یعنی این سرمایه هنوز دارد می‌فروشد و عمل می‌کند و نظام رسانه‌ای و نظام معنایی آنها اجازه نداده که تخریب هیجانی و شناختی اتفاق بیافتد. (۳)

هر کس که فیلم‌بین باشد و ساعتی را با فیلم‌های آمریکایی گذرانده باشد تصدیق می‌کند که این قدرت تصویرسازی در هالیوود به کار رفته است. حتی دانشگاه هاروارد، پا را فراتر گذاشت و یک دوره برگزار کرد که عنوان آن رویاهای آمریکایی بود که در هالیوود ساخته شده است. جالب است که زیرعنوان دوره هاروارد تأکید داشت: «ماشین‌ فانتزی هالیوود طرح‌هایی را برای زندگی خلق کرده‌است.» در این دوره به فیلم های مختلف اشاره شده است از جمله «صورت زخمی»، «کینگ کونگ»، «در یک شب اتفاق افتاد»، «جادوگر شهر اوز»، «خوشه‌های خشم»، «کازابلانکا»، «بهترین سال‌های زندگی ما»، «بیراهه»، «نیمروز»، «حمله جسددزدها»، «چهره‌ای میان جمعیت»، «مویزی در آفتاب»، «کاندیدای منچوری» و «ایزی رایدر».

(Scarface, King Kong, It Happened One Night, The Wizard of Oz, The Grapes of Wrath, Citizen Kane, Casablanca, The Best Years of Our Lives, Detour, High Noon, The Invasion of the Body Snatchers, A Face in the Crowd, Raisin in the Sun, The Manchurian Candidate, and Easy Rider)

نمایی از فیلم همشهری کین
نمایی از فیلم همشهری کین

«رویای آمریکایی» هنوز دارد می‌فروشد و عمل می‌کند و نظام رسانه‌ای و نظام معنایی آن‌ها اجازه نداده که تخریب هیجانی و شناختی برای آن اتفاق بیافتد.

حال با توجه به آنچه گفته شد،یک مدل وجود دارد که باید روی آن کار کنیم؛ ساخت آگاهی و اندیشه در گام اول مهم است که صورت پذیرد و به دست متفکرانی همچون شهید مطهری که در حوزه، دانشگاه و جامعه در رفت و آمد باشند و بتوانند ترویج فکری کنند.

از سوی دیگر پیوست عاطفی و احساسی به تفکرات مهم است. شور و شعور باید توأم باشد. تفکر مهدویت برای خیلی از نسل گذشته با منبرها و نوارهای صوتی مرحوم کافی پیوند خورده است. این نشان می‌دهد که هنر، بیان و رسانه باید به خوبی برای حس‌انگیزی به افکار به کار گرفته شوند. اما نمود کامل این حس و فکر در کنش است. باید کنش‌سازی و آیین‌ها به کمک بیایند تا برونداد شناختی و عاطفی صورت پذیرد.

حال با توجه به آنچه گفته شد،یک مدل وجود دارد که باید روی آن کار کنیم؛ ساخت آگاهی و اندیشه در گام اول مهم است که صورت پذیرد و به دست متفکرانی همچون شهید مطهری که در حوزه، دانشگاه و جامعه در رفت و آمد باشند و بتوانند ترویج فکری کنند.

از سوی دیگر پیوست عاطفی و احساسی به تفکرات مهم است. شور و شعور باید توأم باشد. تفکر مهدویت برای خیلی از نسل گذشته با منبرها و نوارهای صوتی مرحوم کافی پیوند خورده است. این نشان می‌دهد که هنر، بیان و رسانه باید به خوبی برای حس‌انگیزی به افکار به کار گرفته شوند. اما نمود کامل این حس و فکر در کنش است. باید کنش‌سازی و آیین‌ها به کمک بیایند تا برونداد شناختی و عاطفی صورت پذیرد.

پی‌نوشت‌ها

1-جیمز تراسلو آدامز در کتاب Epic of America

2-Ted Ownby, American Dreams in Mississippi: Consumers, Poverty, and Culture ۱۸۳۰–۱۹۹۸ (University of North Carolina Press, ۱۹۹۹)

3-https://today.yougov.com/topics/politics/articles-reports/۲۰۲۰/۰۷/۱۸/american-dream-attainable-poll-survey-data

4-https://pll.harvard.edu/course/american-dreams-made-hollywood?delta

]]>
حضور در خبرگزاری ایرنا برای بررسی سیاست مواجهه با پلتفرمهای خارجی | قسمت نخست https://mlesani.ir/7489/%d8%ad%d8%b6%d9%88%d8%b1-%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af-%d9%84%d8%b3%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d9%85%db%8c%d8%b2%da%af%d8%b1%d8%af-%d8%a8%d8%b1%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d9%85%d8%b3%d8%af%d9%88%d8%af%d8%b3/ Wed, 12 Apr 2023 22:11:52 +0000 https://mlesani.ir/?p=7489

لسانی : دولت آمریکا هشتگ فیس بوک را پاک می کرد.

ایرنا- در حالی که «محمد لسانی» مدرس سواد رسانه ارتباط با سلبریتی‌ها و در اختیار داشتن ابزارهای لازم را عامل توفیق دولت آمریکا در مدیریت شبکه‌های اجتماعی می‌داند، «محمد کشوری» کارشناس فناوری اطلاعات معتقد است ارتباط موثر با سلبریتی‌ها و نخبگان به قدرت نرم نظام نیاز دارد که اکنون تضعیف شده است.

در حالی که زمزمه تداوم فیلترینگ پلتفرم‌های خارجی در کشور شنیده می‌شود، پرسش اینجاست که آیا تداوم اخلال در اینترنت و مسدودسازی پیام‌رسان‌های خارجی تصمیم درستی است و از سوی دیگر، آیا شبکه‌های اجتماعی خارجی حاضر به پذیرش شرایط حکمرانی مورد نظر دولت ایران هستند؟

دفتر پژوهش و بررسی‌های خبری ایرنا در نشستی با حضور «محمد لسانی» کارشناس رسانه و مدرس سواد رسانه و «محمد کشوری» کارشناس ارتباطات و فناوری اطلاعات، به واکاوی این موضوع پرداخت.

پیش از این، بخش نخست میزگرد منتشر شد و اکنون بخش دوم آن پیش روی شماست:

ایرنا: چه اتفاقی افتاده که اینستاگرام در ایران، به بستر مهم کسب‌وکار مجازی تبدیل شده است؟
کشوری:
 واقعیت اینکه اینستاگرام یک شبکه چندوجهی است. این پلتفرم ترکیبی از سرگرمی، آموزش و مطالب گوناگون را ارائه می‌دهد. در ابتدای سال‌های ۹۱-۹۲ فیس‌بوک بسته شد. در آن سال‌ها درخواست‌های زیادی برای باز کردن فیس‌بوک ارائه شد و حتی این خواسته در تیتر یک برخی روزنامه‌ها قرار گرفت. آن زمان هنوز اینستاگرام رونق نگرفته بود

به یاد دارم در آن زمان یکی از مسئولان سیاسی برای مطرح کردن نظر سیاسی خود مجبور شده بود در اینستاگرام یک عکس گل را پُست و در بخش کپشن آن، نظر سیاسی خود را مطرح کند! در حالی که این پلتفرم محیطی برای به اشتراک گذاشتن عکس و ویدئوهای کوتاه است و اگر کسی می‌خواست موضع سیاسی بگیرد، قاعدتا باید در بستر فیس‌بوک و توئیتر این کار را انجام می‌داد، همان‌گونه که در دنیا این اتفاق رخ می‌دهد. آن مسئول اما به دلیل فیلتر شدن پلتفرم‌های یادشده، مجبور شده بود موضع سیاسی خود را در اینستاگرام به اشتراک بگذارد.

اما چون همه بسترها مسدود شد و تنها راه برقراری ارتباط در شبکه‌های اجتماعی، اینستاگرام بود، به تدریج گرایش‌ها به آن زیاد شد. از طرفی وقتی در یک فضای اجتماعی ۱۰ یا حتی ۲۰ میلیون کاربر فعال باشند، طبیعی است فروشگاه‌ها و کسب‌وکارها برای انجام تبلیغات و فروش محصولات خود در آن به فعالیت خواهند پرداخت. به این ترتیب جنبه اقتصادی نیز به این پلتفرم اضافه شد. به خصوص در اینستاگرام که یک محیط بصری محور است و جذابیت‌های بصری هم در آن به شدت پر رنگ است، انتظار ورود کسب‌وکارها به آن می‌رفت.

هر پلتفرم ایرانی که دنبال پخش زنده رفت، صداوسیما از آن شکایت کرد

از طرف دیگر، متاسفانه فضای فرهنگی موجود در اینستاگرام با فضای فرهنگی رسمی کشور ما شکاف ارزشی بسیار محسوسی دارد. اگر شما بخواهید روی بیلبورد در شهر تبلیغات کنید، باید از بخش‌های مختلف برای موضوع، عکس و… آن مجوز دریافت کنید و روندهای قانونی طولانی را بگذرانید اما در اینستاگرام این بستر به راحتی در اختیار کسب‌وکارها قرار گرفته است. درباره پخش‌زنده نیز باید گفت هر پلتفرم ایرانی که تصمیم گرفته پخش زنده انجام دهد، سازمان صداوسیما بدون استثنا از آن شکایت کرد، حتی آنهایی که انقلابی بودند نیز فیلتر شدند.

به یاد دارم شبکه‌ای به نام «نصر تی‌وی» برای پوشش اخبار مقاومت اسلامی راه‌اندازی شد اما به دلیل شکایت صداوسیما فیلتر شد زیرا آنها گفتند تلویزیون متعلق به صداوسیماست. در این فضا اینستاگرام پخش‌زنده گذاشت اما هیچ‌کس نتوانست مانع آن شود

"به یاد دارم شبکه‌ای به نام «نصر تی‌وی» برای پوشش اخبار مقاومت اسلامی راه‌اندازی شد اما به دلیل شکایت صداوسیما فیلتر شد زیرا آنها گفتند تلویزیون متعلق به صداوسیماست. در این فضا اینستاگرام پخش‌زنده گذاشت اما هیچ‌کس نتوانست مانع آن شود".

ما باید سیاست‌های داخلی خود را به‌گونه‌ای بازنگری کرده و تغییر دهیم که جلوی مزیت یافتن پلتفرم‌های خارجی گرفته شود. اما نه تنها این کار را انجام ندادیم، بلکه سایر پلتفرم‌ها را نیز مسدود کردیم و نتیجه این شد که همه به سمت استفاده از اینستاگرام سوق یافتند.

قبول دارم اینستاگرام مشکلات جدی دارد و محیط مناسبی برای فعالیت کسب‌وکارها نیست اما این روند، نتیجه طبیعی سیاست‌ها و تصمیم‌های ماست.

پنج میلیون پیامک دعوت به آشوب، باعث مسدودی شد

ایرنا: شما در مبحث مربوط به حکمرانی سایبری سه راهکار رقابت، راه‌اندازی دفاتر و مسدودسازی را مطرح کردید و تاکید داشتید نباید فقط روی مسدودسازی تمرکز کرد. به نظر می‌رسد دو راهکار دیگر به‌جز مسدودسازی گزینه‌هایی موثر و کاربردی هستند که دیگر کشورها نیز از آن استفاده می‌کنند. تجربه دیگران از این راهکارها چه بوده است؟
لسانی:
 به نظرم آقای کشوری در بخشی از صحبت‌های خود، موضوع‌ها را از وسط ماجرا یا پله دوم شروع به روایت کردند. به عنوان مثال گفتند سرویس پیامک مسدود شد. باید تاکید کنم هیچ‌کس در اینجا مدافع مسدودسازی پیامک نیست. من کارشناسی مستقلم و وابسته به هیچ سازمانی نیستم  و فعالیت می‌کنم. منتقد جدی وضعیت امروز هستم و اعتقاد دارم همان‌گونه که آقای کشوری نیز نتیجه‌گیری کردند، وضعیت امروز حاصل سیاست‌های غلط انباشته‌ای است که باعث ایجاد این بی‌سروسامانی شده‌؛ اما دلیل اینکه معتقدم از پله دوم شروع کردند این بود که آقای کشوری فقط گفتند پیامک مسدود شد اما پله اول چیست؟ پنج میلیون پیامک در این دوره برای دعوت به تخریب ارسال شده‌ است.

اما آیا سرویس پیامک کلا مسدود خواهد شد؟ خیر، زیرا این اقدام ابعاد اجتماعی به همراه خواهد داشت اما ارسال پیامک توسط سرویس‌دهنده‌ها به دلیل ارسال این حجم انبوه پیامک دعوت به اغتشاش و آشوب بسته شد و هیچ‌کس این اقدام را نفی نمی‌کند.
به عنوان مثال در دوره شیوع بیماری کووید-۱۹ در انگلستان شایعه‌ای منتشر شده‌بود مبنی بر اینکه دکل‌های ۵G موجب تشدید این بیماری می‌شوند. مردم به دلیل این شایعه‌ها بیرون ریختند و ۵۷ دکل ۵G را آتش زدند.

طبق پیمایش‌های انجام شده، ۷۰ درصد مردم ایالات‌ متحده گفته‌ بودند در زمینه کرونا گیج شده‌ بودند و نمی‌دانستند باید چه اقدامی انجام دهند یا چه کاری نکنند. به همین دلیل سازمان بهداشت جهانی واژه «اینفودمیک -Infodemic» را برای توصیف این دست از بحران‌های ناشی از همه‌گیری استفاده کرد. این به معنی جریان پمپاژ اطلاعات نادرست در جهان است. سیاست‌گذار آمریکایی برای حل این بحران، دسترسی‌هایی را برای خود ایجاد کرده‌ است.

پایگاه شخصی محمد لسانی | مشاور رسانه و مروج سواد رسانه ای ، فعال و کنشگر فرهنگی | www.mlesani.ir

اما آیا سرویس پیامک کلا مسدود خواهد شد؟ خیر، زیرا این اقدام ابعاد اجتماعی به همراه خواهد داشت اما ارسال پیامک توسط سرویس‌دهنده‌ها به دلیل ارسال این حجم انبوه پیامک دعوت به اغتشاش و آشوب بسته شد و هیچ‌کس این اقدام را نفی نمی‌کند.
به عنوان مثال در دوره شیوع بیماری کووید-۱۹ در انگلستان شایعه‌ای منتشر شده‌بود مبنی بر اینکه دکل‌های ۵G موجب تشدید این بیماری می‌شوند. مردم به دلیل این شایعه‌ها بیرون ریختند و ۵۷ دکل ۵G را آتش زدند.

طبق پیمایش‌های انجام شده، ۷۰ درصد مردم ایالات‌ متحده گفته‌ بودند در زمینه کرونا گیج شده‌ بودند و نمی‌دانستند باید چه اقدامی انجام دهند یا چه کاری نکنند. به همین دلیل سازمان بهداشت جهانی واژه «اینفودمیک -Infodemic» را برای توصیف این دست از بحران‌های ناشی از همه‌گیری استفاده کرد. این به معنی جریان پمپاژ اطلاعات نادرست در جهان است. سیاست‌گذار آمریکایی برای حل این بحران، دسترسی‌هایی را برای خود ایجاد کرده‌ است.

یک هشتگ برای آزادی سلبریتی آمریکایی راه نیفتاد

در مثالی دیگر در ایالات متحده، «بریتنی گرینر» از بازیکنان مطرح تیم بسکتبال این کشور به روسیه سفر کرده بود و به دلیل جاسازی مواد مخدر در کیفش دستگیر شد اما یک هشتگ برای آزادی او راه نیفتاد زیرا ایالات متحده و دولت «جو بایدن» رئیس‌جمهوری این کشور گفت ما چیزی داریم به نام انتخاب آگاهانه، اما شبکه‌های اجتماعی انتخاب آگاهانه را با امواج ایجاد شده از دولت سلب می‌کنند.
همچنین، به باور دولتمردان آمریکا با ورود جریان‌های سیاسی به شبکه‌های اجتماعی، یک واقعیت خشن ایجاد می‌شود، بنابراین باید جلوی آن گرفته شود.

آمریکا توان انجام چنین اقدامی را دارد، زیرا بستر مورد نظر، کارشناسان فهیم و سیاست‌گذاران را در اختیار دارد. به باور من در حوزه سیاست‌گذاری و به‌ویژه مجریان و تصمیم‌سازان مشکلاتی وجود دارد. به نظر شما، در حال حاضر دغدغه دانشجویان کشور باید این باشد که در دنیا چه اقدامی صورت گرفته و در ایران باید چه اقدامی انجام دهیم؟ پس در این مسیر تصمیم‌ساز و سیاست‌گذار چه می‌کنند؟ تنها اقدامی که تصمیم‌گیر در واکنش به فعالیت‌ها انجام می‌دهد، قطع کردن دسترسی و مسدودسازی است.

لسانی: در جنگ اوکراین و روسیه، روابط با استفاده از سیستمی پنهان محدود شده‌ است. در شبکه‌های اجتماعی که خبرساز و جریان‌ساز است، در این زمینه کاملا سکوت حکمفرما بود زیرا دست‌های پنهان «جو بایدن» رئیس‌جمهوری آمریکا موجب این سکوت شد

.

در اشغال وال‌استریت، هشتگ فیس‌بوک پاک می‌شد

ایرنا: دقیقا چطور مانع این موج شدند؟
لسانی:
 به نظر می‌رسد آمریکا با ارتباطاتی که در عمل با سلبریتی‌ها دارد، جلوی انتشار این موج را گرفت. طبق آماری که رسانه‌های آمریکایی ارائه دادند، ۱۹ هزار سلبریتی از کرملین  خط می‌گیرند؛ بنابراین آمریکا و روسیه با مدیریت سلبریتی‌ها افکار عمومی را مدیریت می‌کند. به عبارتی، دولت آمریکا در حوزه شبکه‌سازی حضور فعال داشته و ابزارهای لازم را نیز در اختیار دارد. به عنوان مثال، در زمینه وال‌استریت مردم تلاش داشتند در تجمعی برای اشغال وال‌استریت شرکت کنند. آنها در فیس‌بوک هشتگ می‌زدند اما پس از زدن دکمه Enter، پست کاملا پاک می‌شد. موضوعی که برای کاربران سوال ایجاد کرده‌بود.

آمریکا در این محدوده حتی اجازه ارسال پیام را نمی‌دهد نه اینکه اجازه دهد پیام ارسال شود و سپس کاربر را به مراجع قضایی احضار کند. ما به دلیل اینکه نتوانستیم میز سیاست‌گذار را از افراد موثر دانشگاهی، شرکت‌های فناوری، سرمایه‌گذاری مورد نیاز و از بخش خصوصی پُر کنیم، در این زمینه با مشکل جدی مواجه هستیم. به همین دلیل اکنون به دلیل مشکلات سیاسی و سیاستی، تکانه‌های اقتصادی تا این اندازه‌ زیاد است.

همان‌گونه که می‌بینید، اکنون هیچ سرمایه‌گذاری در ایران به این بخش ورود نمی‌کند، در حالی که یکی از پر رونق‌ترین شغل‌های سال ۲۰۲۲ در جهان، حوزه دیجیتال مارکتینگ است. دنیا به سودآوری این بخش تاکید دارد اما در ایران هیچ‌کس به آن ورود نمی‌کند، زیرا با ثبات نیست.

لسانی: بله، به عنوان مثال راه‌اندازی برنامه «کافه بازار» توانست «گوگل پلی» را به حاشیه ببرد. همچنین «آپارات» توانسته «یوتیوب» را کمرنگ‌تر کند. در زمینه سوال شما نیز آقای کشوری بر این باور بودند که چون عقبه مسدودسازی در ذهن مخاطب وجود دارد، صورت مساله مسدودسازی شده‌ است. اما اینجا ما قرار است مساله کف میدان را حل کنیم یا برای سیاستگذاری درست صحبت می کنیم؟

به نظر من مشکل اصلی در این بخش سیاست‌گذاری بوده‌ و موضوع دوم مربوط به فرهنگ نقادی و نقدپذیری است. در لایه‌های اجتماعی نمی‌توان یک انتقاد را مطرح کرد. به عنوان مثال، یک جوان در کازرون به دلیل اینکه از یک گروه تلگرام بیرون انداخته شده بود، با مدیر کانال قرار گذاشت و با ضربه چاقو وی را به قتل رساند.

بیشترین واردات اخبار جعلی را از هند داریم

به نظر شما چرا تا این حد موضوع‌های مربوط به هند در شبکه‌های اجتماعی زیاد است؟ اگر ژنوم ایرانیان را بررسی کنید، متوجه می‌شوید مشابهت‌هایی وجود دارد، بنده در زمینه فکت چکینگ (راستی آزمایی و صحت سنجی) و فیک نیوزها (اخبار جعلی) فعالیت دارم و بیشترین واردات اخبار جعلی را از هند داریم.
به عبارتی، بیشترین اخبار جعلی که توسط ایرانیان دست به دست می‌شود از هند سرچشمه می‌گیرد. به عنوان مثال کودکی که توسط معلم مدرسه مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود. حتی بعضی از اخبار جعلی ساخته می‌شوند. ژنوم ایرانیان و هندی‌ها در زمینه‌هایی همچون روحیه احساسی، فرهنگ نقدپذیری در مسئولان و سواد مطالبه در مردم بسیار شبیه است.

حتی در اتفاقات اخیری که رخ داده‌ است، می‌توان سواد مطالبه‌گری توسط مردم را بررسی کنید. رئیس جمهوری نیز اشاره کردند که باید فضایی وجود داشته‌ باشد تا افکار عمومی بتواند چه در فضای مجازی و چه در دنیای واقعی نظر خود را بیان کنند، در غیر این صورت فضا به شدت رادیکال و افراطی می‌شود.
بنابراین باید در بحث «روان‌شناسی اجتماعی ایرانیان»، «فرهنگ نقدپذیری» و «حوزه اقتصادی» به صورت جدی برنامه‌ریزی‎‌هایی را انجام دهیم تا در استفاده از این شبکه‌ها به هدف مورد نظر دست یابیم.

لسانی: دولت آمریکا در شبکه‌سازی ابزارهای لازم را نیز در اختیار دارد. در جنبش وال‌استریت مردم تلاش داشتند در تجمعی برای اشغال وال‌استریت شرکت کنند. آنها در فیس‌بوک هشتگ می‌زدند اما پس از زدن دکمه Enter، پست کاملا پاک می‌شد .

حضور محمد لسانی در میزگرد بررسی مسدودسازی پلتفرم‌های اجتماعی خارجی | قسمت نخست

ارتباط موثر با سلبریتی‌ها و نخبگان، نیازمند قدرت نرم

ایرنا: چه روش‌های ایجابی، درست و کارآمدی هست که بتوان با کمک آنها، فضا را به‌گونه‌ای مدیریت کرد تا استفاده از پلتفرم‌های خارجی نیز ادامه یابد؟
کشوری:
 اولا هر کشوری هر کاری در این فضاها انجام می‌دهد مبتنی بر قدرت نرم است. یعنی اگر کشوری می‌تواند به سلبریتی خطی بدهد که حرف دولت را پذیرفته و در راستای سیاست‌گذاران قدم بردارد، نشانگر قدرت نرم دولت آن کشور است. پس در درجه نخست باید آن ارتباط موثر نه فقط با سلبریتی‌ها، بلکه با فعالان حوزه رسانه، اصناف، کسب‌وکارها و… شکل بگیرد. دولت فقط زمانی می‌تواند با همه این اقشار ارتباط موثر و کارآمدی داشته‌باشد که یک قدرت نرم موجهی در میان همه اقشار داشته‌باشد.

واقعیت اینکه به دلایل مختلف، این قدرت در حال حاضر در کشور ما دچار مشکل شده‌ است؛ یعنی اگر در حال حاضر دولت از اصناف یا سلبریتی‌ها درخواستی داشته‌باشد، این گروه‌ها نگاه مثبت و همراهی با دولت یا حاکمیت ندارند. این طرز نگاه ریشه در موضوع‌های سیاسی و اقتصادی دارد.

خانواده‌ای را در نظر بگیرید که پدر خانواده به دلایلی موجه فرزند خود را از انجام کاری منع می‌کند اما فرزندش از این تصمیم پدرش پیروی نمی‌کند. دلیل آن می‌تواند رفتارها و کم‌کاری‌های دیگر پدر خانواده بوده ‌باشد که باعث شده پسر یا دخترش دیگر تصمیم‌های او را نیز نادیده بگیرند.
در کشور نیز باید به ریشه‌های سیاسی و اقتصادی پرداخت. موضوع‌های سیاسی همان بحث‌هایی است که نزدیک‌ترین آن انتخابات است و در موضوع‌های اقتصادی نیز می‌توان به دهه گذشته اشاره کرد که کشور به وضوح فقیرتر شد. دقیقا شبیه پدری که در تامین معیشت خانواده دچار مشکل شده‌ و طبیعتا اقتدار او پیش اعضای خانواده کاهش می‌یابد.

علت مرجعیت فیک‌نیوزها، صداوسیمای انحصاری است

نکته دوم متاسفانه این است که ما هنوز در قرن ۲۱ صداوسیمایی انحصاری داریم. رادیو و تلویزیون انحصاری در کجای دنیا به‌جز کره شمالی و چین وجود دارد؟ البته چین هم دیگر به این شکل نیست و در برخی از مسائل به لیبرالیسم نزدیک شده‌ است.

اکنون می‌پرسیم چرا مرجعیت در توئیتر و اینستاگرام به دست فیک نیوزها (رسانه‌هایی که اخبار جعلی منتشر می‌کنند) افتاده‌ است؟ همین الان هم با یک نگاه متوجه می‌شوید خبرسازی‌های نخست در این دو فضا را شبکه‌های بی‌بی‌سی، ایران‌اینترنشنال و من‌وتو انجام می‌دهند؛ یعنی رسانه‌هایی که در عمل سنتی هستند اما بستر اصلی فعالیت خود را فضای مجازی انتخاب کرده‌اند. حالا دیگر نیازی به استفاده از دیش ماهواره نیست و همه اخبار گزیده، زنده و.. را در محیط فضای مجازی می‌بینند.
ما همه این تغییرات را در دنیا می‌بینیم اما همچنان اصرار داریم رادیو و تلویزیون در کشورمان انحصاری باشد. به همین دلیل است که صداوسیمای ما در عمل مجبور است صدای حاکمیت باشد و نمی‌تواند با مردم تعامل کند.

کشوری: ما هنوز در قرن ۲۱ صداوسیمایی انحصاری داریم. رادیو و تلویزیون انحصاری در کجای دنیا به‌جز کره شمالی و چین وجود دارد؟ البته چین هم دیگر به این شکل نیست.

همانطور که چندسال پیش نیز در توئیتی اظهار کردم، حاکمیت باید مانند کشورهای دیگر حتی فرانسه، دو یا سه شبکه را دولتی یا حاکمیتی نگاه دارد و بقیه را مثلا در اختیار شبکه‌اقتصادی مانند اتاق بازرگانی، ایرنا و دولت یا امثال آن قرار دهد و صداوسیما رگولاتور این بخش باشد.
وقتی ما به این رسانه‌ها مرجعیت بدهیم، کمک می‌کند در زمان‌های اینچنینی به دلیل اینکه در داخل جغرافیای حاکمیت مستقرند، به منابع دست اول دسترسی دارند و از طرفی بخش خصوصی هستند و باید به کسب سود هم بپردازند، با سیاست‌ها همراهی کنند؛ در غیر این صوت مشکلات حل نمی‌شود.

منبع : ایرنا

]]>