همشهری – پایگاه شخصی محمد لسانی https://mlesani.ir | مشاور رسانه و مروج سواد رسانه Wed, 15 Nov 2023 21:04:05 +0000 fa-IR hourly 1 https://wordpress.org/?v=6.5.2 https://mlesani.ir/wp-content/uploads/2021/05/lesani.ir_-100x100.png همشهری – پایگاه شخصی محمد لسانی https://mlesani.ir 32 32 چرا رژیم‌صهیونیستی «مغلوب» جنگ روایت‌هاست؟ https://mlesani.ir/9893/%da%86%d8%b1%d8%a7-%d8%b1%da%98%db%8c%d9%85%d8%b5%d9%87%db%8c%d9%88%d9%86%db%8c%d8%b3%d8%aa%db%8c-%d9%85%d8%ba%d9%84%d9%88%d8%a8-%d8%ac%d9%86%da%af-%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%aa/ Tue, 31 Oct 2023 19:28:44 +0000 https://mlesani.ir/?p=9893

پیرامون موضوع جنگ روایت‌ها در تحولات اخیر در سرزمین‌های اشغالی بیان چند نکته ضروری است که بررسی‌ آنها، تصویر شفافی از چگونگی تغییر روندها دراین عرصه به‌دست می‌دهد

محمد لسانی؛ کارشناس و پژوهشگر رسانه: پیرامون موضوع جنگ روایت‌ها در تحولات اخیر در سرزمین‌های اشغالی بیان چند نکته ضروری است که بررسی‌ آنها، تصویر شفافی از چگونگی تغییر روندها دراین عرصه به‌دست می‌دهد.

نخستین نکته، «قدرت‌گیری رسانه‌های اجتماعی» و «به میدان آوردن قدرت محتواسازی مردم» است. برخلاف دوران رسانه جمعی که درآن دوره، «سرمایه‌گذار» با «محتواساز» درباره رویکردی تصمیم می‌گرفتند و به‌دنبال آن، موج‌آفرینی می‌کردند، در دوره رسانه‌های اجتماعی روندها تغییر کرده‌است. دوره رسانه جمعی، عصر «تولید» و «ارسال» یک‌طرفه پیام بود، اما در دوران رسانه‌های اجتماعی، «محوریت» و «مرکزیت» عملا به چالش کشیده شده‌است و «تولید»، «توزیع» و «مصرف» پیام به‌صورت موازی و چندطرفه درحال انجام است. با توجه به این موضوع، به نظر می‌رسد بزرگ‌ترین موج «همراهی با فلسطین» و «حذف صهیونیستم»، در دوره رسانه‌های اجتماعی درحال شکل‌گیری است.

ازسوی دیگر باید اشاره کرد که راهبرد رسانه‌ای رژیم‌صهیونیستی در تحولات اخیر، مبتنی بر استراتژی «شروع از پله دوم» بوده‌است. این راهبرد، در واقع یک «تکنیک» عملیات روانی است که می‌کوشد به‌جای طرح «مساله اصلی»، با بزرگ‌نمایی «مساله فرعی»، توجه افکارعمومی را منحرف ‌کند. برهمین‌اساس هم بود که شاهد بودیم رژیم‌صهیونیستی موضوع «انتقام» را پررنگ و در تبلیغات و تولیدات رسانه‌ای خود، جواب به حماس را پررنگ کرد.

دراین مدت اما، یکی از اقدام‌های خوب صورت گرفته، بازخوانی تاریخ و نگاه ریشه‌ای به تحولات جاری در سرزمین‌های اشغالی بود. براساس این رویکرد، در رسانه‌های بین‌المللی سعی شد تولیدات مردمی در بستر رسانه‌های اجتماعی التماس یهودیان برای ورود به فلسطین را یادآوری کند. به‌عنوان مثال عکسی در رسانه‌های اجتماعی منتشر شد که در «حیفا» تعدادی از یهودیانی را نشان می‌داد که تابلوهایی در دست گرفته بودند که درآن به انگلیسی نوشته شده بود: «آلمان‌ها خانواده ما را گرفتند؛ خواهش می‌کنیم شما خانه‌ای به ما بدهید و خانه ما را خراب نکنید؛ ما را به این سرزمین راه دهید».

جالب این بود که چنین عکسی در در سایت‌های آمریکایی منتشر شده و صحت آن ازسوی سایت‌های راستی‌آزما یا «فکت چکینگ» نیز تایید شده بود. فعالیت چنین سایت‌هایی، راستی‌آزمایی محتواست و در تایید صحت این عکس‌ نوشته بودند: «این عکس واقعی است و یهودی‌ها با التماس آمدند و پا به فلسطین گذاشتند و بعد این‌گونه خود را مالک همه‌چیز دانستند». بنابراین نگاه دوم، نگاه تاریخی و ریشه‌ای به تحولات جاری در سرزمین‌های اشغالی است که به نظر می‌رسد در روشن شدن ابعاد مساله بسیار موثر بوده‌است.

نکته سومی که به نظر می‌رسد زمینه‌ساز رو شدن دست رژیم‌صهیونیستی و اعتبار روایت جبهه مقاومت شده، پیشینه صهیونیست‌هاست. به‌عنوان‌مثال زمانی که بیمارستان «المعمدانی» در نوار غزه مورد اصابت موشک قرارگرفت و آن تلفات و خسارات را به بار آورد، خبرنگار شبکه آمریکایی «سی. ان. ان» در گزارشی اذعان کرد کار رژیم‌صهیونیستی است و موشک آنان به بیمارستان اصابت کرده‌است. این درحالی بود که هنوز چند ساعتی بیشتر از ماجرا نگدشته و ابعاد آن روشن نشده بود، اما خبرنگار تاکید داشت سابقه صهیونیست‌ها در گردن نگرفتن و انحراف افکارعمومی، نشان می‌دهد این جنایت دقیقا کار رژیم‌صهیونیستی است.

پیش‌از این نیز رژیم صهیونیستی درجریان کشته شدن شیرین ابوعاقله، خبرنگار آمریکایی – فلسطینی، تاکید می‌کرد او درجریان یک تیراندازی دوطرفه جان‌باخته و مشخص نیست تیری که به ابوعاقله اصابت کرده، از کجا شلیک شده‌است. درنهایت اما صهیونیست‌ها پس‌از چند روز به ناچار  پذیرفتند این خبرنگار با شلیک آنان کشته شده‌است. نتیجه اینکه پیشینه و مشی رفتاری‌ صهیونیست‌ها به‌گونه‌ای بود که نقش‌آفرینی آنان در رقم زدن چنین فاجعه‌ای را به‌صورت برجسته‌ای مطرح می‌کرد.

 

منبع خبر : همشهری آنلاین

]]>
یادداشت شفاهی محمد لسانی در روزنامه همشهری https://mlesani.ir/8888/%db%8c%d8%a7%d8%af%d8%af%d8%a7%d8%b4%d8%aa-%d8%b4%d9%81%d8%a7%d9%87%db%8c-%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af-%d9%84%d8%b3%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%b1%d9%88%d8%b2%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d9%87%d9%85/ Wed, 23 Aug 2023 19:37:44 +0000 https://mlesani.ir/?p=8888

جاده خبر فیک بسیار لغزنده است

اگر ماجرای نارنجستان شیراز با «تک‌روایت» یا «خبر واحد» همراه بود، می‌شد به آن اعتماد کرد، چون از سوی یک برند رسانه‌ای معتبر منتشر شده است.

اتفاق نارنجستان شیراز و تعارض پیش آمده در یک مورد امر به معروف و نهی از منکر میان ۲نفر، از جنبه حرفه‌ای ژورنالیسم مسئله مهمی است. فضای رسانه‌ای کشور با منابع فیک روبه‌روست و تا منبع اصلی و رسمی در حادثه‌ای اعلام موضع کند، خبر افشا می‌شود. شیوه اطلاع‌رسانی چنین اتفاقاتی در کشور از نظر منابع رسانه‌ای و صحت‌سنجی آنها تبدیل به امر بغرنجی شده است. ذکر چند نکته در این ارتباط ضروری است:

۱- دو برند رسانه‌ای داخلی شامل یک روزنامه و یک خبرگزاری دارند از فیلمی نقل می‌کنند که نزد نهاد یا سازمانی است. در این حالت بحث منبع پنهان پیش آمده است و این رسانه‌ها یا فیلم را دیده‌اند یا برای‌شان نقل شده است.

۲- برخی طرف‌های رسانه‌ای در این فرآیند بهره‌گیری از منابع خبری دچار آسیب شدند، چون اطلاعات غلط به یک طرف داده شده است، چون به لحاظ منطقی نمی‌توان گفت هر ۲طرف درست می‌گویند. برندهای رسانه‌ای در این اتفاق از چیزی صحبت می‌کنند که دست مردم نیست و سازمان صاحب فیلم نیز برای اینکه فضای رسانه‌ای اصطلاحا پایش خیس نشود، اظهارنظر نمی‌کند.

۳- اختلاف‌نظر میدان رسانه در حادثه اخیر ناشی از ضعف روابط عمومی، اقتدار و شفافیت سازمانی است که به‌علت اعلام موضع سریع و صریح باعث روایت‌های متفاوت، متناقض یا متضاد برندهای رسانه‌ای می‌شود. در حالت معمول روایت برندهای فیک یا انسان‌رسانه‌ها را خیلی راحت می‌توان زیر سوال برد، اما در مورد اخیر با ۲ارگان رسانه‌ای مواجه هستیم که هر ۲ دارای عقبه هستند و اعتماد برند دارند.

۴- اگر ماجرای نارنجستان شیراز با «تک‌روایت» یا «خبر واحد» همراه بود، می‌شد به آن اعتماد کرد، چون از سوی یک برند رسانه‌ای معتبر منتشر شده است. اما اتفاق اخیر نشان داد که زمین در حوزه خبر فیک بسیار لغزنده است و باید سازمان جایی که رسانه‌های ۲روایت متفاوت و متضاد از یک واقعیت می‌دهد، به‌سرعت وارد میدان شوند و روایت واقعی را تصحیح کنند.

۵- در ژورنالیسم بحثی تحت عنوان روزنامه‌نگاری ضعیف (Weak Journalism) وجود دارد که می‌تواند عامل فیک‌نیوز (Fake News) و گسترش شایعات و اخبار جعلی شود. ژورنالیسم اصولی همچون منبع معتبر، رویت اسناد و شواهد و قطعیت دارد.

۶- اگر قرار بر پرهیز از جانبداری یک‌طرفه باشد، کارشناسان رسانه‌ای باید فیلم را شخصا رویت کرده باشند. ممکن است فردی خبر را براساس مصلحت‌سنجی تنظیم کرده باشد و ممکن است فردی خبر را برای مخالف‌خوانی تنظیم کرده باشد و هر کدام اینها جزو روزنامه‌نگاری ضعیف محسوب می‌شود.

۷- برای صحت‌سنجی و جلب اعتماد افکار عمومی بهتر است اسناد مرتبط با نارنجستان منتشر شود. طی ماه‌های اخیر در موارد متعددی روایت‌های پربحث و دامنه‌دار در حوادث امر به معروف منتشر شده است و این اتفاقات نیازمند ترمیم سیاست‌های کلان رسانه‌ای است. در اتفاق نارنجستان یا نقل ناقص صورت گرفت یا مداخله نیت خبرنگار در قلمش صورت گرفته است. هرکدام که صورت گرفته باشد جزو ضعف در کار روزنامه‌نگاری است.

۸- الگوی تعامل حاکمیت با رسانه‌ها و الگوی تعامل رسانه‌ها با واقعیت امور مهمی هستند و نادرستی آنها می‌تواند یک مسئله ساده را هم بغرنج کند. تکرار چنین اتفاقی خطرناک است، چون موضوعات بحران‌آفرین می‌تواند به یک جدال و بحران امنیت ملی بینجامد.

]]>
گفت و گوی همشهری با محمد لسانی در خصوص الزامات کوچ به بسترهای مجازی بومی https://mlesani.ir/7434/%da%af%d9%81%d8%aa-%d9%88-%da%af%d9%88%db%8c-%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af-%d9%84%d8%b3%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%a8%d8%a7-%d9%87%d9%85%d8%b4%d9%87%d8%b1%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%ae%d8%b5%d9%88%d8%b5-%d8%a7/ Wed, 12 Apr 2023 20:48:01 +0000 https://mlesani.ir/?p=7434

محمد لسانی: سیاست‌گذاران گذشته در فضای مجازی باید پاسخگوی وضع موجود باشند.

گفت و گوی همشهری با محمد لسانی در خصوص الزامات برای کوچ به بسترهای مجازی بومی

محمد لسانی، کارشناس فضای مجازی و مدرس سواد رسانه‌ای : سابقه فعالیت اینستاگرام که برخی کسب‌وکارها بر بستر آن شکل گرفته‌اند به یک دهه قبل بازمی‌گردد. در این مدت، اینستاگرام شبکه اول اجتماعی کشور بوده است و به‌نظر می‌رسد سیاستگذارانی که در این سال‌ها بر فضای مجازی سیاستگذاری کرده‌اند، به‌دلیل نگاه افقی که به موضوع فضای مجازی داشته‌‌اند به شکل سطحی و بدون آینده‌نگری همراه با یک شیفتگی و خوش‌خیالی به این فضا نگریسته و بدون اینکه از مالکان آن تضمین‌های لازم ازجمله تاسیس دفتر نمایندگی، قابلیت پیگیری شکایت‌ افراد و نیز فعالیت در چارچوب قوانین و شاخص‌های فرهنگی را اخذ کنند، اجازه توسعه فعالیت آن را برای مدت طولانی در کشور داده‌اند. اکنون همه افرادی که در این سال‌ها در حوزه فضای مجازی مسئولیت داشته‌اند باید جوابگوی عملکرد خود درباره آنچه امروز شاهد آن هستیم، باشند. از سوی دیگر، این الزام از سوی کارشناسان مطرح می‌شد که کسب‌وکارهایی که در بستر بیگانه شکل گرفته‌اند باید به سمت بسترهای بومی کوچ کنند تا فعالیت آنان به‌دلیل برخی سیاست‌هایی که اعمال می‌شد، دچار خسارت نشود. این نظر البته درست است اما با چند مشکل برای تحقق کوچ کاربران فضای مجازی به سمت بسترهای داخلی روبه‌رو هستیم. ما چندین دوره کوچ از یک بستر مجازی به بستری دیگر را تجربه کرده‌ایم؛ در دوره‌ای کاربران به وایبر کوچ کردند و بعد از مدتی کاربران به تلگرام، واتساپ و مانند آن کوچ کردند. درهیچ‌ یک از این تغییرات، راهبری، برنامه‌ریزی و ثباتی را برای اطمینان‌بخشی به کاربران در استفاده از بسترهای بومی نداشتیم و نتوانستیم کاربران را به این سمت هدایت کنیم. در این فرایند 3دولت متفاوت نقش‌آفرینی کردند و علاوه بر آن، شورای‌عالی فضای مجازی نیز که مجموعه‌ای فراقوه‌ای است، نظاره‌گر این کوچ‌ها بود؛ کوچ‌های پی‌درپی که درنهایت منجر به بروز بی‌اعتمادی کاربران و وارد شدن خسارت‌های جدی مادی و معنوی به آنان و سبب شده تا ما با مشکلات جدی روبه‌رو شویم؛ بنابراین در تشویق کاربران فعال در شبکه‌های غیربومی برای کوچ به شبکه‌ها و بسترهای بومی باید آسیب‌شناسی جدی کرد که چه اتفاقاتی منجر به بروز کوچ‌های قبلی از یک بستر مجازی به بستری دیگر شده است تا با رفع مشکلات، زمینه را برای ماندگاری افراد در بستر جدید فراهم کنیم.

اما چگونه می‌توان اعتماد کاربران را برای حضور در یک بستر بومی جلب کرد؟ به‌نظر می‌رسد سیاستگذاران باید 3مسئله را در این زمینه مورد توجه قرار دهند؛ نخست اینکه باید سطح خدماتی را که در شبکه‌های بومی ارائه می‌کنیم به اندازه‌ای ارتقا دهیم که از بستر غیربومی بیشتر و بالاتر باشد. متأسفانه اکنون بسیاری از بسترهای مجازی ما بیشتر شبیه یک نامه‌بر الکترونیکی هستند و کف خدمات را ارائه می‌کنند. با این سطح از ارائه خدمت، سرعت و تنوع کم نباید انتظار داشت کاربران ماندگاری در بستر بومی داشته باشند یا تجربه خوشایندی پس از استفاده از خدمات پیدا کنند تا مجاب به ادامه حضور در آن باشند. از سوی دیگر، بسترهای بومی تنها در حال جذب کاربر هستند و به‌ندرت شاهد به‌روزرسانی زیرساخت‌های خدماتی آنها هستیم. این موضوعات نقاط ضعف جدی ما در بسترهای مجازی برای تشویق افراد در کوچ به این بسترها و ماندگار کردن آنان در این فضاست.

برای تحقق این هدف، نیازمند آن هستیم که تاکتیک‌هایی را که برای این مهم درنظر گرفته‌ایم تغییر دهیم. ممکن است افرادی که در گذشته سیاستگذار فضای مجازی بوده‌اند تغییر کرده‌ باشند و نگاه در این حوزه نیز مشمول تحول شده باشد، اما هنوز روش‌ها و تاکتیک‌ها تغییر نکرده است. تا زمانی که تاکتیک‌های ما مانند گذشته بر همان مدار قبل باشد نباید انتظار داشت که بتوانیم تحول جدی در این عرصه ایجاد و کاربران خود را متمایل به حرکت از بسترهای خارجی به داخلی کنیم. این درست است که هدفگذاری‌ها تغییر کرده است، اما رسیدن به اهداف تعیین شده با روش‌های فعلی ممکن نیست؛ چراکه به‌نظر می‌رسد به‌دلیل سخت بودن آرایش و برنامه‌ریزی در امور و نیز به‌کارگیری افراد متخصص و کنشگران این حوزه در جای مناسب انجام نمی‌شود و به این دلیل اعتماد‌سازی‌ نیز رخ نمی‌دهد. اتفاقی که ضرورت دارد برای تغییر مسیر و رسیدن به هدفگذاری‌ها هرچه زودتر انجام شود.

منبع : همشهری

]]>
«دزدی کلیک»، متهم اصلی اخبار منفی | مصاحبه همشهری با محمد لسانی https://mlesani.ir/6995/%d8%af%d8%b2%d8%af%db%8c-%da%a9%d9%84%db%8c%da%a9%d8%8c-%d9%85%d8%aa%d9%87%d9%85-%d8%a7%d8%b5%d9%84%db%8c-%d8%a7%d8%ae%d8%a8%d8%a7%d8%b1-%d9%85%d9%86%d9%81%db%8c-%d9%85%d8%b5%d8%a7%d8%ad/ Sat, 18 Mar 2023 12:08:47 +0000 https://mlesani.ir/?p=6995

«دزدی کلیک»، متهم اصلی اخبار منفی

محمد لسانی، پژوهشگر رسانه: دولت مقصر عدم‌نفوذ پیامش است؛ مجراسازی و مرجع‌سازی رسانه‌ای نکرده است.

انتقال پیام همیشه یک فرستنده و یک دریافت‌کننده داشته است. گزارش‌های متکی به واقعیت‌های دقیق خبری در منبع تولید و انتشار خبر، دعوا و مایه اصلی چالش و رقابت رسانه‌ای بوده ولی در سمت مقابل خود همیشه به‌دست خریدار یا مصرف‌کننده نهایی نرسیده است. ذائقه مخاطب همپای پیشرفت ابزارهای رسانه‌ای رو به گسترش و تغییر بوده و واقعیت‌های خود را به منابع رسانه‌ای تحمیل کرده است. در این ورطه برخی از ضرورت پوست‌اندازی سیاست‌های کلان و خرد رسانه‌ای سخن می‌گویند و برخی همچنان دستاویز پوسته و ظواهر سنت‌های رسانه‌ای باقی مانده‌اند. سؤال اساسی اینجاست که کیفیت انتقال خبر در قالب‌های جدید رسانه‌ای چطور تضمین می‌شود و چطور منابع تولید خبر و دریافت خبر همچنان بر روایی و پایایی گزارش‌ها و اخبار انتقالی در این فرایند پایبند می‌مانند؟ حجم بالای اخبار را چطور دسته‌بندی می‌کنند و به چه قضاوت نهایی از چینش آنها در کنار یکدیگر می‌رسند؟ چه الگوی ذهنی برای یک نتیجه‌گیری واحد از آنها دارند؟ با محمد لسانی، فعال و پژوهشگر رسانه درباره باز نگه داشتن مسیر انتقال اخبار خوب و بد در کنار یکدیگر و فراوانی آنها گفت‌وگو کرده‌ایم.

فضای رسانه‌ای رسمی کشور خودش را تحت فشار اخبار حاشیه‌ای و منفی می‌بیند. این اتفاق ناشی از چیست؟
درخصوص بازنمایی رسانه‌ای باید گفت در همه جای دنیا با توجه به سهولت دسترسی به شبکه‌های اجتماعی اخباری که اصولا دارای بار احساسی هستند، بیشتر از طریق شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شود. اخبار احساسی بیشتر در حوزه‌های انتقادی، بحران‌ها و آسیب‌ها هستند. این تنها مخصوص کشور ما نیست. با توجه به الگوی غالب روزنامه‌نگاری از دهه1960میلادی به بعد در حوزه روزنامه‌نگاری عینی و عینیت‌گرا (Objective Journalism)، به‌صورت خیلی خشک، گزارشی از رویدادها را منتشر می‌کند که فارغ از حس و حال به گزارش و رویداد می‌پردازد. این باعث می‌شود یک جای خالی ایجاد شود تا افرادی که از شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند و از طبقه متوسط جامعه هستند و به‌تفریح، خنده و حتی انتقاد خشن و صریح واکنش بهتری نشان می‌دهند، اخبار رسمی آنها را ارضا نکند. اخبار رسمی رسانه‌ها مبتنی بر روزنامه‌نگاری عینیت‌گراست و باعث می‌شود مخاطب رسانه‌های غیررسمی ازجمله شبکه‌های اجتماعی با آنها احساس قرابت نکند.
چرا روایت رسانه‌های غیررسمی غالب شده است؟
در جهان مفهومی تحت عنوان Click Bait یعنی دزدی کلیک داریم، یعنی دنبال این هستند که به هر طریق ممکنی کلیک بگیرند، مثلا چگونه یک نفر خودش را از طبقه دهم به پایین پرت می‌کند؛ این تیترها یا تیترهای زرد هستند یا تیترهایی هستند که هیچ‌گاه در رسانه‌های رسمی گنجانده نمی‌شوند و در رسانه‌های اجتماعی انعکاس پیدا می‌کنند. بنابراین دزدی کلیک و اصولا سوءاستفاده از تفریح‌گرایی و حال‌گرایی مخاطبان و کاربران، مرگ ژورنالیسم و تولد پوپولیسم است. ژورنالیسم خودش را متعهد به منافع ملی و منافع ملت می‌داند. اتفاقی که در رسانه‌های اجتماعی می‌افتد به‌هیچ‌وجه ژورنالیسم نیست.
این اتفاق مختص رسانه‌های داخلی ایران است؟
خیر. این یک مدل جهانی و مگاترند جهانی در پوشش اخبار ناامیدکننده، یاس‌آور و شوکه‌کننده است، ولی آثار منفی آن در کشور ما شدیدتر است، چون رسانه‌های رسمی قوی نیستند. رسانه‌های اجتماعی در کشورهای دیگر همین مسائل را ایجاد می‌کنند، اما رسانه‌های رسمی‌شان جایگاه و پایگاه دارند. رسانه‌های رسمی در کشور ما جایگاه و پایگاه ندارند. جهان در رادیو و تلویزیون به سمت تلویزیون‌های تعاملی رفته است، اما تلویزیون ما کاملا سنتی است و از دهه1990 میلادی در دنیا از بین رفته است. همزمان شبکه آمار دقیق دارد که چه تعداد برنامه‌هایش را می‌بینند اما صداوسیمای ما هنوز آماری از مخاطبان برنامه‌هایش ندارد و از کف خیابان آمارها را جمع‌آوری می‌کند. شبکه فیلیموی ما نمونه بسیار کوچکی از آن چیزی است که در همه شبکه‌های آنها اتفاق افتاده است. روش کار فیلم‌های سوپرمارکتی و فیلیموی ما روی تلویزیون سنتی آنها قرار گرفته است و تلویزیون‌شان تبدیل به تلویزیون تعاملی و ستاپ‌باکس‌شان شده است. عبور از تلویزیون سنتی باید از داخل صداوسیما اتفاق می‌افتاد.
راهکار متکی نگه‌داشتن افکار عمومی به روایت‌های درست و دقیق رسانه‌ای چیست؟ مشکل کجا بوده است؟
ما نتوانسته‌ایم سواد رسانه‌ای را در کشورمان به نرخ کف برسانیم، یعنی حداقل استانداردهای لازم در حوزه آموزش رسانه‌ای و حفاظت رسانه‌ای توسط فرد و خانواده وجود ندارد. به همین علت است که ما صاحب مقتول‌ و مجروح‌ها در کف خیابان‌های سایبری هستیم که از ناآگاهی و عدم‌سیاستگذاری درست دارند هزینه می‌دهند.
این آموزش و سواد رسانه‌ای چطور باید اتفاق بیفتد؟
آموزش در همه جای دنیا در گام اول است. 4 اقدام باید برای ارتقای سواد رسانه‌ای انجام گیرد. در همه جای دنیا متولی قانونی و حاکمیتی برای سواد رسانه‌ای داریم. یعنی در حاکمیت یک نفر به‌صورت خاص این سواد رسانه‌ای را جلو می‌برد. ما الان چنین جایی و نهادی نداریم که مسئول سواد رسانه‌ای باشد. دومی تسهیل‌گر اجتماعی است که سمن‌هایی هستند که وظیفه کنشگری دارند. در کشور ما هیچ نظم و نظامی برای این سمن‌ها نداریم. جاهایی دارند کار می‌کنند ولی بیشتر دکان برای عقد قرارداد هستند که وظیفه‌ای برای خودشان قائل هستند. سومین مورد عطش فردی و خانوادگی است، یعنی خود پدر و مادرها می‌گردند عضو باشگاه‌ها و سمن‌ها (NGO) می‌شوند و در برنامه‌ها شرکت می‌کنند. در کشور ما سواد رسانه‌ای یک مسئله حکومتی است یعنی مثلا 98درصد دعوت‌ها از یک استاد رسانه‌ای از سوی ارگان‌های دولتی برای کارمندان‌شان است. و چهارمی مراجع و بانک‌های محتوایی است که مردم به آنها مراجعه می‌کنند. در جمهوری اسلامی یک پایگاه که به‌صورت روزانه متعهد به تولید محتوا و برش‌های کاربردی از اتفاقات روز برای آموزش به خانواده‌ها وجود ندارد. مثلا اگر خانواده‌ای بخواهد بداند فرزندش مبتلا به آسیب خاصی شده یا نه نمی‌داند باید به کدام سامانه مراجعه کند. اینها با همدیگر پیوند می‌خورد و باعث یک نظام حفاظت از افراد دربرابر آسیب‌های رسانه‌ای و از طرف دیگر هل دادن و تشویق افراد به سمت‌بهره‌گیری از فرصت‌های رسانه‌ای می‌شود.
مسئله را از زاویه دید یک دولتمرد هم ببینیم. چرا غالب دولت‌ها گلایه دارند که عملکردشان و دستاوردهایشان دیده نمی‌شوند و تحت پوشش اخبار حاشیه‌ای و منفی قرار می‌گیرد؟ مثلا چرا سفر رئیس‌جمهور به چین با حاشیه مسائل پیش آمده برای یک معلم در آمل کمرنگ می‌شود؟
دولت خودش نخستین مقصر عدم‌نفوذ پیامش است. دولت اگر می‌گوید پیام من در لایه‌های اجتماعی نفوذ نمی‌کند، اول باید به‌خودش مراجعه کند. دولت 2کار باید کند ولی حرکتی صورت نگرفته است. کار اول مجراسازی بوده است که دولت می‌بایست مجرا و کانال در افکار عمومی ایجاد می‌کرده است. دولت صرفا به‌صورت ایستا، منفعل از مجاری موجود یعنی رسانه‌های رسمی و هرآنچه که هست استفاده کرده است؛ به‌عبارت بهتر جایی نشسته و اعلام کرده خبرنگارها بیایند و از دولت سؤال کنند. نخستین متهم این ایستایی خود دولت است. دومین کاری که نشده مرجع‌سازی است. یعنی باید رسانه‌ها و افرادی که اتصال اجتماعی ایجاد می‌کنند را مرجع می‌کرده است که نکرده است. ایراد این مسئله در خود دولت است. سومین موضوع بحث روایت‌سازی است. بهترین دولت‌های روایت‌ساز 3دولت گذشته بودند. دولت آقای خاتمی با شعار اجتماعی آمد و احیای بخشی از رسانه‌ها و جنگ رسانه‌ای در دولت اصلاحات اتفاق افتاد؛ هم بازی رسانه‌ای بلد بود و هم از رسانه‌ها استفاده کرد و گفتمان دولت خودش را از کف جامعه جلو برد. دولت آقای احمدی‌نژاد و شخص خود ایشان یک ابررسانه بود که با بیان خودش تحرک اجتماعی ایجاد می‌کرد. آقای احمدی‌نژاد این مسئله را در راس ایجاد کرد و روایت‌سازی کرد و تحرک و پویایی در شخص رئیس‌جمهور پدیدار شد. آقای روحانی نه از توان بیان روسای جمهور سابق برخوردار بود و نه تحرک و پویایی جامعه را برانگیخت؛ آقای روحانی مرجع‌سازی کرد و فرایند ایجاد کرد. با یک دیدگاه امنیتی کلونی‌سازی و فرایندسازی کرد تا بازی رسانه‌ای را پیش ببرد. در دولت آقای رئیسی به‌نظر می‌رسد پیام دولت روی هوا معلق است و پیامی تولید نشده است که به مخاطب برسد. قسمتی از این مشکل به حال‌گرایی کاربران برمی‌گردد و قسمتی به توجه رسانه‌ها به مصالح آنی نه مصالح آتی برمی‌گردد. اما من نقش مردم و رسانه‌ها در انفعال رسانه‌ای دولت را زیر 30درصد می‌بینم.

 

منبع: همشهری

]]>